«مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا»[1]
يک نکته عرض کنم و آن اينست که اين شهادتهايي که در عراق و سوريه رخ ميدهد، اين شهادتها در راه کشور سوريه و عراق نيست. اين شهادتها داراي چند نکته است.
نکته اول اينست که دشمن ميخواهد مظاهر اسلام را از بين ببرد و آن جاهايي که نداي اسلام بلند است، مخصوصاً در آنجاهايي که نداي تشيع و شيعه بلند است، قصد دارد تا آن مناطق را با خاک يکسان کند. نظير اين حوادث را در سامراء در حرم عسکريين ديديم.
دشمن يا به رنگ داعش يا غيرداعش با حمايت رژيمهاي پليدي مثل اسرائيل و سعودي و آمريکا با بسيج کردن يک مشت آدمهاي جاني که يا ميفهمند و يا نميفهمند، اين جنايات را انجام ميدهد.
اگر فداکاري اين جوانان و بچههاي اين کشور و گروههاي مقاومت نبود، اين قوم پليد داعش يا جيش الاسلام و گروههاي مختلفي که درست کرده بودند، اين کشورها را ميگرفتند. اگر اين کشورها را ميگرفتند، مظاهر اسلام را با خاک يکسان ميکردند و حرم حضرت زينب(س) و حضرت رقيه و حرمهاي مطهر ديگر را با خاک يکسان ميکردند.
پس اين يک هدفشان بود که در عراق، اعتاب مقدس شامل حرم اميرالمؤمنين و حرم امام حسين(ع) و حرمهاي مقدس ديگر را با خاک يکسان ميکردند. بنابراين مظاهر اسلام از بين ميرفت.
باي در نظر داشته باشيم که اين فداکاريهاي امروز با هشت سال دفاع مقدس فرق دارد. در دفاع مقدس امام(ره) فرمود حصر آبادان بايد شکسته شود. جوانهاي کشورمان رفتند و حصر آبادان را شکستند. اگر دشمن ميآمد به جمهوري اسلامي لطمه ميزد و وارد کشور ميشد، آنها تمام مظاهر اسلام و تشيع را از بين ميبردند. دولت داعش تشکيل ميدادند. داعش و نصر الاسلام دولت سوريه و عراق ميشدند. اين دولتها مثل رژيم پليد سعودي ميشدند. يعني يک چنين دولتها و کشورهايي تشکيل ميدادند و اين دولتها و کشورها ريشه اسلام را ميخشکاندند و از بين ميبردند.
پس اگر اين فداکاريها نبود: 1ـ مظاهر اسلام و نشانههاي تشيع از بين رفته بود و اعتاب مقدسه شيعه و اهل بيت(ع) با خاک يکسان ميشد؛ 2ـ دولت تشکيل ميدادند و ديگر فقط دولت اسرائيل در منطقه نبود. 3ـ آنها وارد کشور ما ميشدند. بنابراين مثل آقاي محسن فرامرزي و بقيه اين شهدا در شهادت سه هدف داشتند:
ـ هدف اول نگذاشتند مظاهر تشيع و اسلام از بين برود. داعش حتي بغداد هم آمدند و ميخواستند آنجا را بگيرند.
ـ هدف دوم خواب آمريکا و اسرائيل را براي تشکيل دولت در منطقه بر هم ريختند.
ـ هدف سوم اينکه در داخل کشور اسلامي امنيت برقرار ماند. پس اين شهادت يک چنين شهادتي است. پس اين شهادت، شهادتي والايي است.
من مدت زيادي است که با اين عزيز (شهید محسن فرامرزی )هستم. اوايل امر که با ايشان بودم، من هميشه ميگفتم آقاي فرامرزي عقل، تدبير، تقوا و ايمانش از خيلي انسانهاي سالخورده و با تجربه بيشتر است. اين عزيز را من خيلي خوب ميشناختم. من دو سه سال پيش مشرف به عتبات عاليات شدم. از حرم امام حسين(ع) که بيرون آمديم بعد از نماز مغرب و عشاء به قتلگاه رفتيم. ايشان هميشه مواظب من بودند. دستم را گرفته بودند و مراقبم بودند. ديدم ايشان در حال زمزمه کردن است. ميگويد يا حسين تو گفتي “هل من ناصر ينصرني”. من ناصر تو هستم و من ميخواهم ناصر تو باشم. اين را سه سال پيش ميگفت. از همان سه سال پيش که اين سخن را گفت، فهميدم که در فکر شهادت است. اين ميخواهد در راه خدا شهيد شود.
من در ابتداي سخنم اين آيه شريفه را خواندم. «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا[2]».
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند به حق خدايي که جان علي در دست اوست، اينهايي که شهيد ميشوند، کلام ما را ميشنوند و حالات ما را ميفهمند و بر تمام امور آگاه هستند.
امام حسين(ع) وقتي در روز عاشورا هر يک از سربازانشان روي خاک ميافتادند. اين آيه را ميخواندند: «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلا[3]».
آقاي فرامرزي! شما راه را درست رفتيد. هم در گفتارت صادق بودي، هم در کردارت صادق بودي، هم جسد تو الآن صادق است.
اين روح شما الآن حاضر است. من هم اين سخنان را از طرف تو ميگويم: «من عاشقم. گواه من اين قلب چاک چاک است. در دست من جز اين سند پاره پاره نيست».
سند عشق تو، سند علاقه تو، همين پيکر خونين تو است. خدايا! تو را به حق خون سرور شهيدان حضرت حسين(ع) و به حق همه شهدا قسمت ميدهيم که دشمنان اسلام و تشيع را نابود کن. خدايا فرج آقا امام زمان را نزديک کن.
[1] . احزاب/ 23.
[2] . همان.
[3] . همان.